داستان کوتاه – کاج های پایین نهر

1 “چرا متوجه نیستی! من دیگر نه چهره کسی را ترسیم می کنم و نه دیگر اصلا نقاشی می کشم .” فکر کنم کمی صدایم را بالا برده بودم . پسرکی که از صبح به پر و پایم پیچیده بود و اصرار داشت چهره مادرش را برای روز تولدش نقاشی کنم ، حالا با اخم […]

فرم پیش ثبت نام

فرم مصاحبه کاری